نیمه های راه قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه

به گزارش وبلاگ سال آرامش، کتاب نیمه های راه به قلم فاطمه امانی کلاریجانی، قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه است.

نیمه های راه قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه

به گزارش گروه فرهنگی وبلاگ سال آرامش، کتاب نیمه های راه به قلم فاطمه امانی کلاریجانی، داستان کشمکش های جوانی را به تصویر می کشد که در کوشش است تا قطعه های پازلِ حل نشده درون خود را در گذشته ای نه چندان دور پیدا کند.

این کتاب قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه است و احوال مردمی را به نمایش می گذارد که با رنج فراوانی که متحمل شده اند، پا پس نمی کشند. آن هایی که برای دیگران مرهم اند و از درمان خود عاجز.

فاطمه امانی کلاریجانی در این کتاب به روایت داستان چند جوان می پردازد که دغدغه مند مناطق محروم هستند و به همین دلیل فعالیت می نمایند، اما حوادثی پیش رویشان قرار می گیرد که راهشان از یکدیگر جدا می گردد.

کتاب نیمه های راه نخستین داستان فاطمه امانی کلاریجانی است که در اولین مسابقه سالانه داستان نویسی خودنویس به عنوان یکی از آثار برگزیده رای مردمی، معرفی گردید.

در بخشی از کتاب نیمه های راه می خوانیم:

ملیحه خانم به دخترش می گوید که به علی آقا نامی زنگ بزند. گمانم علی آقا رانندۀ تاکسی یا اتوبوسی باشد که می خواهد تا جیرفت آن ها را ببرد. دل دل می کنم. راحت نیستم که بپرسم می توانم من هم با آن ها بروم یا نه. ظاهراً قطار دارد می ایستد. وسیله ها را که دارند جمع و جور می نمایند، دل را به دریا می زنم و می پرسم. حدسم درست بود. علی آقا رانندۀ تاکسی است. ولی هیچ معلوم نیست که باز هم غیر این دو نفر مسافر داشته باشد یا نه. ملیحه خانم رو به من می نماید و با همان لهجۀ دوست داشتنی اش می گوید: خب مادر، الان الهه دوباره زنگ می زنه می گه یه جا برات نگه داره. ها الهه؟

زیاد راحت نیستم که بهشان زحمت می دهم، عوضش دیگر دلهرۀ تنها رفتن از بین می رود. دوباره محض احتیاط سؤال می کنم و ملیحه خانم جوری که خیالم راحت گردد، می گوید که علی آقا از این تاکسی زرد ها دارد و در پایانه کار می نماید. توی ذهنم نمی ماند که گفت پسرعمه اش است یا پسرعمو. با خجالت از الهه خواهش می کنم که دوباره تماس بگیرد و سؤال کند. تا لبخند رضایت و تشکر کردنش از علی آقا را نبینم؛ نگرانم.

اینجا کرمان است. با ملیحه خانم و دخترش از ایستگاه راه آهن خارج می شویم. در محوطه زن ها و مرد هایی را می بینم که لباس بندری پوشیده اند. پوشش خانم ها رنگی رنگی و سنجاق دوزی شده و مرد ها سفید است. نزدیکشان که می شویم لهجۀ بندری شان را می شنوم و چیز خاصی از جملاتشان دستگیرم نمی گردد.

تاکسی ها کنار خروجی پایانه ایستاده اند؛ چند مرد هم کنار آن ها با چهره های در هم کشیده. برخی هایشان صدا می زنند: جیرفت... یکی به ماشین تکیه داده، آن یکی هم هر مسافری را که می بیند می گوید: جیرفت حرکته.

لازم به ذکر است کتاب نیمه های راه از سوی نشر محتوای الکترونیک صاد راهی بازار شده است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "نیمه های راه قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نیمه های راه قصه ای برگرفته از حقایقِ امروز جامعه"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید